۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

از تيغ برنده سركوب خميني تا شمشير زنگ‌زده خامنه‌اي


جمهوري اسلامي از خرداد ماه سال گذشته تا خرداد امسال، همه مكانيسم‌ها، تاكتيك‌ها و شيوه‌هاي سركوب فيزيكي و فرهنگي ـ ايدئولوژيك تجربه شده در سي سال گذشته را عليه جنبش اعتراضي به كار برد.

اما اين تاكيتك‌ها و مكانيسم‌ها، كه در سركوب‌هاي سال ۶۰ به روزگار آيت‌الله خميني، كارايي داشته و با حذف جنبش اعتراضي از جامعه هدف‌هاي تعريف شده خود را تحقق بخشيدند، در سال ۸۸ و ۸۹، در يك سال گذشته، كارايي خود را تا حد بالايي از دست دادند و نتوانستند جنبش اعتراضي و بحران سياسي را مهار كرده و بدان پايان دهند.

برخي تاكيتك‌ها و شيوه‌هاي سركوب نه فقط به هدف‌هاي تعريف شده نرسيدند كه نتيجه معكوس به بار آورده و به جاي تضعيف جنبش اعتراضي آن را تقويت كردند.

نظام‌هاي استبدادي از هم مي‌آموزند و جمهوري اسلامي نيز،كه در نخستين سال استقرار خود با موج گسترده مخالفان و منتقدان روبه‌رو بود، نهادهاي سركوب دوران شاه را حفظ و بازسازي كرد و به سرعت دستگاه‌هاي سركوب فيزيكي و فرهنگي ـ ايدئولوژيك تازه‌اي را بر الگوهاي پيشرفته و تجربه شده در كشورهاي بلوك شرق سابق بنا نهاد.

شيوه‌هايي كه خنثي شدند

در سال ۱۳۶۰ پرتاب گاز اشك‌آور و تيراندازي به سوي تظاهركنندگان معترض و دستگيري‌هاي گسترده، به تظاهرات خياباني و تجمعات اعتراضي پايان داد.

اين شيوه در سال گذشته تظاهرات ميليوني معترضان را مهار كرد اما با تظاهرات پراكنده خياباني برنيامد و اين گونه تجمعات و تظاهرات همچنان ادامه دارد.

بازداشت، شكنجه و اعدام در سال ۶۰ به عمر نظري و سياسي احزاب، گروه‌ها و سازمان‌هاي منتقد و مخالف نظام پايان داد هر چند روشنفكران منفرد و خلاقان عرصه فرهنگ، به رغم همه دشواري‌ها، حيات فرهنگي و انديشه انتقادي را تداوم داده و با واسطه آثار، نشريات و محافل خود، به نسل‌هاي جوان‌تر منتقل كردند.

مكانيسم زندان، شكنجه و اعدام در سال گذشته نيز به كار گرفته شد اما، و دستكم تا كنون، به جاي پايان دادن به عمر فعال روشنفكران و شخصيت‌ها و نهادهاي جنبش اعتراضي، به انگيزه‌اي براي ادامه مبارزه تحول يافته و «آزادي زندانيان سياسي» به يكي از جاافتاده‌ترين و مشخص‌ترين خواست‌هاي برانگيزاننده جنبش اعتراضي بدل شده است.

دادگاه‌هاي علني فرمايشي، توبه‌نامه و مصاحبه‌هاي تحميلي تلويزيوني و مطبوعاتي و اقداماتي مشابه، كه با وادار كردن فعالان سياسي به انكار باورها و عقايد خود، بي‌اعتبار كردن آنان و بي‌اعتبار كردن اصالت و برنامه‌هاي مخالفان و منتقدان را هدف مي‌گيرند، از مكانيسم‌هاي موفق سركوب فرهنگي ـ ايدئولوژيك در سال ۱۳۶۰ بودند.

مصاحبه‌هاي تلويزيوني رهبران زنداني احزاب و سازمان‌هاي مخالف جمهوري اسلامي در سال ۶۰ و ۶۱، در بي‌اعتبار كردن شخصيت سياسي آنان و در بي‌اعتبار شدن احزاب و سازمان‌هاي مخالف در افكار عمومي، و حتا در ميان هواداران اين احزاب و سازمان‌ها، نقشي مهم ايفا كردند.

همين تاكيتك و مكانيسم، كه در سال گذشته به شيوه‌هاي گوناگون به كار گرفته شد، نه فقط به هدف دلخواه نظام دست نيافت كه نتيجه معكوس داد و هر توبه‌نامه و مصاحبه تحميلي چون سندي معتبر از وجود شكنجه در زندان‌هاي جمهوري اسلامي تعبير شد و موجي از مخالفت و انتقاد برانگيخت.

مصاحبه‌ها و توبه‌نامه‌هاي تحميلي پيش از آغاز جنبش اعتراضي اخير نيز كارايي خود را در جامعه كل از دست داده و فقط براي توده‌هاي هوادار جمهوري اسلامي و نيروي‌هاي سپاه پاسداران و بسيج توليد مي‌شدند.

گزارش قربانيان از شكنجه‌هايي كه به اعتراف منجر مي‌شوند در خنثي كردن اين مكانيسم نقش مهمي ايفا كردند در نتيجه همين گزارش‌ها و در بستر ارتقاي فرهنگ سياسي جامعه بود كه افكار عمومي به جاي سلب اعتبار سياسي از قربانيان اين شيوه با آنان همدردي مي‌كند.

«افشاگري» عليه روشنفكران منتقد، فعالان سياسي مخالف و فعالان جامعه مدني، كه بر تركيبي از اطلاعات راست و دروغ از زندگي خصوصي قربانيان و اتهام‌هاي باورناكردني نادرست توليد مي‌شوند، در سركوب سال ۶۰ نقشي كارا و مؤثر داشتند.

اين شيوه در سال گذشته به افراط به كار گرفته شد و كار به جايي كشيد كه همسر برنده جايزه صلح نوبل را مجبور كردند تا عليه شريك زندگي خود در حد مضحكه «افشاگري» كند.

اما ناكارايي اين شيوه در سال گذشته در حدي بود كه برخي رسانه‌ها و شخصيت‌هاي جناح اصول‌گرا در مجلس و برخي كادرهاي اطلاعاتي نيز بدان اقرار كردند.

در سال ۱۳۶۰ امكاني براي پاسخ‌گويي به افشاگري‌ها نبود اما رسانه‌هاي پرمخاطب فارسي زبان خارج از كشور، شبكه اينترنت و ديگر امكاناتي كه انقلاب ارتباطات در اختيار ايرانيان داخل و خارج نهاده است، ارتقاي فرهنگي و تحولات ساختاري جامعه در سي سال اخير، نه فقط پاسخ‌گويي را ممكن كرده كه بر توده‌هاي هوادار نظام نيز اثر گذاشته است.

توقيف نشريات در سال ۶۰ منتقدان و مخالفان را از رسانه‌ها و حضور رسانه‌اي در جامعه محروم كرد.

در سال گذشته نيز بقاياي نشريات غيردولتي وابسته به رفرميست‌هاي مذهبي توقيف شدند، بسياري از سايت‌هاي اينترنتي فيلتر و پارازيت‌افكني بر برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني فارسي زبان خارج از كشور ادامه يافت اما تكنولوژي پيشرفته ارتباطات امكان بهره‌گيري از اين رسانه‌ها را براي فعالان سياسي منتقد و مخالف و مخاطبان ميليوني فراهم و توقيف رسانه‌ها را خنثي كرده است.

در سال ۶۰ امكانات انقلاب ارتباطات از جمله اينترنت در ايران وجود نداشت اما انقلاب ارتباطات از دهه پيش بر ايران نيز سايه افكند و سانسور را ناممكن كرد.

وادار كردن روشنفكران و فعالان سياسي به گريز از كشور كه به خنثي شدن و قطع ارتباط و حذف تأثير آنان بر جامعه مي‌انجاميد، از مطلوب‌ترين مكانيسم‌هاي سركوب در جمهوري اسلامي بود.

سال گذشته نيز موجي ديگر از فعالان سياسي و مدني و فرهنگي به اجبار به خارج از كشور مهاجرت كردند اما تبعيد، به يمن انقلاب ارتباطات، تحولات ساختاري جامعه ايراني در سي سال گذشته و سياسي شدن جامعه در سال گذشته ديگر به معناي حذف از جامعه، قطع ارتباط با جامعه و محروم شدن از تأثيرگذاري و تأثيرپذيري نيست.

تيع برنده‌اي كه به شمشيري زنگ زده بدل شد

جمهوري اسلامي هنوز از توانايي و اراده اعمال همه شيوه‌ها و مكانيسم‌هاي سركوب فيزيكي و فرهنگي ـ ايدئولوژيك برخوردار است اما تداوم جنبش اعتراضي و روند رو به ارتقاي طرح مباحث سياسي در جامعه از اين واقعيت خبر مي‌دهند كه اين شيوه‌ها و مكانيسم‌هايي چون بمباران تبليغاتي تأثير و كارايي گذشته خود را از دست داده‌اند.

عوامل و دلايل فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي و ساختاري اين تحول قابل بررسي است اما اين تحول، فراتر از دلايل و زمينه‌هاي پيدايي خود، تأثيرات و نتايج بسيار را به دنبال خواهد داشت چرا كه يافتن شيوه‌ها و مكانيسم‌هاي نو و مؤثر و كارا كاري آسان نيست و ادامه مكانيسم‌هاي ناكارا و خنثي شده نيز ثمري نداشته و گاه به نتيجه‌اي متضاد با هدف خود منجر مي‌شوند.

تاكيتك‌ها، مكانيسم‌ها و شيوه‌هاي سركوب فيزيكي و فرهنگي ـ ايدئولوژيك در حكومت‌هاي استبدادي، نامحدود نيستند و آن گاه كه كارايي خود را از دست داده و نتوانند هدف‌هاي تعريف شده خود را تحقق بخشند، توانايي مديريت بحران سياسي از نظام استبدادي سلب مي‌شود.

اتوريته، اقتدار و اعتبار معنوي آيت‌الله خميني در سال ۶۰ در اوج بود. آقاي خامنه‌اي كه از همان آغاز رهبري خود از اتوريته مذهبي و سياسي آيت‌الله خميني برخوردار نبود، براي حفظ ولايت فقيه به ناچار به شمشير و نهادهاي سركوب فيزيكي و ايدئولوژيك تكيه كرد.

اعبتار آقاي خامنه‌اي در سال گذشته به كمترين حد خود رسيد و تأثير و كارايي اصلي‌ترين تكيه‌گاه او نيز رو به افول نهاد.

شيوه‌هاي شناخته شده سركوب در سال ۶۰ براي آيت‌الله خميني تيغي برنده، كارا و مؤثر بود اما همين شيوه‌ها در سال ۸۹ به شمشيري زنگ زده بدل شده و دوام نظام مبتني بر ولايت فقيه و اقتدار جانشين او را با خطري جدي مواجه كرده است.

هیچ نظری موجود نیست: