۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

پاداش میلیونی حسین رضازاده به خودم، خودت و خودش

در حالی که حسین رضازاده روز گذشته دریافت پاداش‏هایی دو یا سه میلیونی را که توسط خودش، دستور پرداختش به خودش و نایب رئیسش صادر شده، را رد کرد و این مسائل را در حد حرف و فاقد مستندات دانست، مستندات فدراسیون وزنه برداری حکایت از چنین پرداختی دارد تا عدم صداقت حسین رضازاده در قبال چنین اعمالی که نه به لحاظ عرفی و نه به لحاظ قانونی تعریف ندارد، سوال برانگیز شود و این پرسش مطرح گردد رضازاده که حتی در جریان تخلفاتی که پرداخت چنین پاداش‏هایی را شامل می‏شود نیست، چگونه می‏تواند این مجموعه وزنه برداری کشور را برای دوره چهار سال هدایت کند؟!

حضور حسین رضازاده در فدراسیون وزنه برداری با حواشی فراوانی همراه بود که از پیش حضور آغاز شد و به طور حتم با جوی که بر این رشته حاکم است و مواضعی که گروه قابل توجهی از اهالی وزنه برداری نسبت به حسین رضازاده دارند، این اتفاقات دامنه وسیع تری به خود خواهد گرفت و آنچه بیش از پیش به این حواشی دامن خواهد زد؛ تخلفاتی است که در این فدراسیون به وقوع می‏پیونند و سرپرست فدراسیون از آن به کل تکذیب می‏کند اما در اسناد موجود نه تنها دستورش را داده که تا انتها نیز امضایش موجود است!








سندهای مالی فدراسیون وزنه برداری انبوهی از پرسش‏ها را با خود به همراه می‏آورد که در این خبر به شش سند مرتبط با دو پرداخت با موضوعیت پاداش فدراسیون می‏پردازم و مابقی این تخلفات را به مرور منتشر می‏کنم؛ تخلفاتی که شاید کاملاً جنبه قانونی دارد و اطلاعات ناقص حقوقی و اداری مالی نگارنده و کارشناسان، قابلیت هضمش را ندارد! این شش سند به پرداخت‏های حسین رضازاده باز می‏گردد که تحت عنوان پاداش به خودش پرداخته کرده است و این امر در صورت عدم وجود مصوبه هیات رئیسه که وجود خارجی و اگر وجود خارجی داشت باید در نامه‏ها مورد استناد اداری قرار می‏گرفت، مربوط می‏شود.

رضازاده دیروز عنوان کرد روئسای فدراسیون‏های ورزشی افتخاری کار می‏کنند و همه روئسا از جمله خودش حقوقی دریافت نمی‏کنند. این امر تا حدودی صحیح است و اعضاء هیات رئیسه افتخاری بوده و حقوق رسمی نمی‎‏توانند دریافت کنند و تنها می‏توانند مبالغی تحت عنوان حق الجلسه و همچنین الزحمه دریافت نمایند که البته حسین رضازاده این ارقام را نیز نمی‏تواند دریافت کند، چرا که کارمند رسمی اداره کل تربیت بدنی اردبیل بوده و کارمند دولت نمی‏تواند در آن واحد از دو دستگاه حقوق دریافت کند و به همین دلیل بنا به اعتراف خودش، پیرو نامه سازمان بازرسی کل کشور حقوق دو میلیون و هشتصد هزارتومانی که علاوه بر حقوق کارمندی اش می‏گرفته، را پس داده است.

اما این قاعده صرفاً در حقوق خلاصه نمی‏شود و رئیس فدراسیون حق دریافت پاداش ندارد، مگر با تصویب هیات رئیسه فدراسیون مربوطه و در واقع حسین رضازده تنها می‏توانسته با تصویب هیات رئیسه فدراسیون وزنه برداری پاداشی دریافت کند که قطعاً چنین مصوبه ای وجود خارجی ندارد و اگر وجود خارجی داشت باید در نامه حسین رضازاده برای پرداخت پاداش به خودش و نایب رئیسش مورد اشاره قرار می‏گرفت اما نحوه پرداخت پاداش در دو نوبت در فدراسیون وزنه برداری که نسبتاً قبال توجه بوده، به گونه ای دیگر بوده و کامللاً تخلف محسوب می‏شود.


پرداخت اول
در نخستین پرداخت داراب ریاحی از حسین رضازاده درخواست می‏کند تا به حسین رضازاده، خودش، و بهمن زارع پاداش حسن خدمت انجام کار پایان سال 1388 را پرداخت نماید. در متن این نامه آمده است:
"جناب آقای حسین رضازاده
سرپرست محترم فدراسیون
باسلام
احتراماً نظر به پایان سال 88 خواهشمند است دستورات لازم را جهت پرداخت پاداش حسن خدمت انجام کار پایان سال افراد مشروحه ذیل را صادر فرمایید.
1- آقای حسین رضازاده
2- آقای داراب ریاحی
3- آقای بهمن زارع
داراب ریاحی
نایب رئیس فدراسیون"

در ذیل این نامه حسین رضازاده پاراف کرده است:
"بسمه تعالی
جناب آقای ریاحی
ردیف 1 مبلغ 20 میلیون ریال (حسین رضازاده)
ردیف 2 مبلغ 15 میلیون ریال (داراب ریاحی)
ردیف 3 مبلغ 10 میلیون ریال (بهمن زارع)
اقدام گردد.
12/12 رضازاده"

در واقع حسین رضازاده به نایب رئیسش دستور داده است، پیرو درخواست خودت، به خودم، خودت و خودش پاداش بده! پس از این دستور، چک‏های مربوطه با کسر مالیات بر درآمد صادر و تحویل این اشخاص شد که داراب ریاحی بر روی کپی چک‏های پاداش، نوشته‏اند اصل چک دریافت شد.

این پرداخت‏ها چنین پرسشی را به همراه دارد که آیا حسین رضازاده به همین شکل افتخاری فعالیتش را در فدراسیون ادامه خواهد داد و آیا تصور می‏شد این روش دریافت پاداش "حسن خدمت" پایان سال میلیونی قانونی است؟! همچنین باید پرسید آیا هیچ کس جز این سه نفر در فدراسیون لیاقت دریافت پاداش را نداشته‏اند و چرا تنها حسین رضازاده، نایب رئیسش و بهمن زارع مربی تیم ملی وزنه برداری که در ماجرای دوپینگ علی حسینی طرف فدراسیون و رضازاده را گرفته بود، مشمول این پاداش‏ها درشت شده اند؟!


پرداخت دوم
اما علی الظاهر تنها پاداش حسن خدمت پایان سال به شکل فراقانونی نمی‏توان دریافت کرد، بلکه می‏توان این پاداش را فصلی نیز دریافت کرد و مثلاً چند میلیون پاداش حسن خدمت بهار، چند میلیون پاداش تابستان، چند میلیون پاداش حسن خدمت پاییز و پاداش زمستانی نیز دریافت کرد! این اتفاق حداقل برای سه ماهه نخست سال 1389 یا همان فصل بهار اتفاق به وقوع پیوست و این بار داراب ریاحی نایب رئیس فدراسیون از مسئول مالی فدراسیون دستور می‏دهد به خودش و حسین رضازاده پاداش پرداخت کند که البته این بار رقم‏ها قدری درشت‏تر می‏شود! در متن این نامه آمده است:
"جناب آقای عباسی
با سلام
مقتضی است در خصوص پرداخت پاداش سه ماهه اول سالجاری خدمتی افراد شرح در ذیل اقدام مقتضی معمول نمائید.
1- حسین رضازاده 30000000 ریال (سه میلیون تومان)
2- داراب ریاحی 25000000 ریال (دو و نیم میلیون تومان)
داراب ریاحی 89/3/12"

در واقع بر اساس این مستندات در فصل بهار داراب ریاحی دستور داده به خودش و حسین رضازاده که تحت عنوان سرپرست رئیسش محسوب می‏شود، پاداش پرداخت شود که البته احتمالاً با هماهنگی رضازاده بوده است. پس از این نیز چک4های مرتبط با پرداخت پاداش صادر و این اشخاص در امضاء کپی چک نوشته و امضاء کرده‏اند، اصل چک دریافت شد! البته حسین رضازاده در گفت و گویش با تابناک تاکید کرد که هر کاری انجام داده قانونی است و روزی هست و روزی می‏رود و باید با وجدان نزد خدا پاسخگو باشد؛ امیدواریم که چنین باشد!

آنچه انتشار این اسناد به همراه می‏آورد نخست افسوس خوردن به جهت عدم صداقت حسین رضازاده است که با توجه به انتظاراتی که از او می‏رود، از پایه این اتفاق را حاشا و تکذیب کرد ولی انتشار این اسناد به شکل کامل خلاف گفته‏های رضازاده را ثابت می‏کند و در درجه بعد نوع مدیریت او است. رضازاده تاکید داشت و بارها در گفت و گویش با تابناک بر این عبارت که تمام فعالیت‏ها در دوره مدیریتش قانونی بوده، تاکید ورزید و این احتمالاً به عدم برخورداری رضازاده از سوابق مدیریت اجرایی در یک فدراسیون حساس و یا حتی یک فدراسیون کوچک خبر می‏دهد. با این اوصاف باید پرسید چگونه مدیری که حتی در جریان چنین بدیهیات اداری نیست، این مجموعه را به پیش خواهد برد و این رشته المپیکی که با مشکلات متعددی روبرو است، به جایگاه اصلی اش دست خواهد یافت؟!

به نظر می‏رسد مسئولان سازمان تربیت بدنی می‏بایست در انتخاب خود تجدیدنظر کرده و از حسین رضازاده حداکثر در جایگاهی همچون نایب رئسی برای حداقل دوره چهار سال استفاده کنند تا این قهرمان طی این دوره حداقل به توان و آگاهی اجرایی مکفی برای اداره این فدراسیون دست یابد، چرا که اصرار بر ریاست حسین رضازاده در فدراسیون وزنه برداری بزرگ‏ترین ظلم در حق شخص رضازاده و وزنه برداری است و تنها اعتباری که با توجه به وقایع اخیر و ماجرای علی حسینی از وی باقی مانده را نابود خواهد کرد و بدین شکل اسطوره ای که هنوز فدراسیون جهانی وزنه برداری در مجلات تخصصی اش از او بهره می‏برد، بی جهت فنا خواهد شد.در آینده اسناد دیگری منتشر خواهد شد.

۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

قاچاق زنان و دختران از استان‌هاي زيارتي


هنوز ماجراي قاچاق دختران و زنان ايراني به يکي از کشورهاي همسايه از خاطره ها نرفته است که شاهد شيوه‌هاي ديگر قاچاق زنان ايرني آنهم در يك استان زيارتي هستيم !

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از شهرزاد، اخیرا یک باند قاچاق زنان و دختران در مشهد شناسایی شده‌اند که اعضای آن پس از شناسایی خانواده‌های فقیر که برای سفر زیارتی به این شهر می آمدند، دختران این خانواده‌ها را به عقد خود درآورده و سپس به یکی از کشورهای همسایه برده و در آنجا برای فحشا می‌فروختند.

خبرگزاری افق که این خبر را منتشر نموده، از افشای جزئیات بیشتر خودداری کرد.

بنابر گزارش سال 2006 وزارت امور خارجه آمریکا، ایران در فهرست "بدترین خاطیان" در زمینه قاچاق انسان قرار گرفت.

۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

از تيغ برنده سركوب خميني تا شمشير زنگ‌زده خامنه‌اي


جمهوري اسلامي از خرداد ماه سال گذشته تا خرداد امسال، همه مكانيسم‌ها، تاكتيك‌ها و شيوه‌هاي سركوب فيزيكي و فرهنگي ـ ايدئولوژيك تجربه شده در سي سال گذشته را عليه جنبش اعتراضي به كار برد.

اما اين تاكيتك‌ها و مكانيسم‌ها، كه در سركوب‌هاي سال ۶۰ به روزگار آيت‌الله خميني، كارايي داشته و با حذف جنبش اعتراضي از جامعه هدف‌هاي تعريف شده خود را تحقق بخشيدند، در سال ۸۸ و ۸۹، در يك سال گذشته، كارايي خود را تا حد بالايي از دست دادند و نتوانستند جنبش اعتراضي و بحران سياسي را مهار كرده و بدان پايان دهند.

برخي تاكيتك‌ها و شيوه‌هاي سركوب نه فقط به هدف‌هاي تعريف شده نرسيدند كه نتيجه معكوس به بار آورده و به جاي تضعيف جنبش اعتراضي آن را تقويت كردند.

نظام‌هاي استبدادي از هم مي‌آموزند و جمهوري اسلامي نيز،كه در نخستين سال استقرار خود با موج گسترده مخالفان و منتقدان روبه‌رو بود، نهادهاي سركوب دوران شاه را حفظ و بازسازي كرد و به سرعت دستگاه‌هاي سركوب فيزيكي و فرهنگي ـ ايدئولوژيك تازه‌اي را بر الگوهاي پيشرفته و تجربه شده در كشورهاي بلوك شرق سابق بنا نهاد.

شيوه‌هايي كه خنثي شدند

در سال ۱۳۶۰ پرتاب گاز اشك‌آور و تيراندازي به سوي تظاهركنندگان معترض و دستگيري‌هاي گسترده، به تظاهرات خياباني و تجمعات اعتراضي پايان داد.

اين شيوه در سال گذشته تظاهرات ميليوني معترضان را مهار كرد اما با تظاهرات پراكنده خياباني برنيامد و اين گونه تجمعات و تظاهرات همچنان ادامه دارد.

بازداشت، شكنجه و اعدام در سال ۶۰ به عمر نظري و سياسي احزاب، گروه‌ها و سازمان‌هاي منتقد و مخالف نظام پايان داد هر چند روشنفكران منفرد و خلاقان عرصه فرهنگ، به رغم همه دشواري‌ها، حيات فرهنگي و انديشه انتقادي را تداوم داده و با واسطه آثار، نشريات و محافل خود، به نسل‌هاي جوان‌تر منتقل كردند.

مكانيسم زندان، شكنجه و اعدام در سال گذشته نيز به كار گرفته شد اما، و دستكم تا كنون، به جاي پايان دادن به عمر فعال روشنفكران و شخصيت‌ها و نهادهاي جنبش اعتراضي، به انگيزه‌اي براي ادامه مبارزه تحول يافته و «آزادي زندانيان سياسي» به يكي از جاافتاده‌ترين و مشخص‌ترين خواست‌هاي برانگيزاننده جنبش اعتراضي بدل شده است.

دادگاه‌هاي علني فرمايشي، توبه‌نامه و مصاحبه‌هاي تحميلي تلويزيوني و مطبوعاتي و اقداماتي مشابه، كه با وادار كردن فعالان سياسي به انكار باورها و عقايد خود، بي‌اعتبار كردن آنان و بي‌اعتبار كردن اصالت و برنامه‌هاي مخالفان و منتقدان را هدف مي‌گيرند، از مكانيسم‌هاي موفق سركوب فرهنگي ـ ايدئولوژيك در سال ۱۳۶۰ بودند.

مصاحبه‌هاي تلويزيوني رهبران زنداني احزاب و سازمان‌هاي مخالف جمهوري اسلامي در سال ۶۰ و ۶۱، در بي‌اعتبار كردن شخصيت سياسي آنان و در بي‌اعتبار شدن احزاب و سازمان‌هاي مخالف در افكار عمومي، و حتا در ميان هواداران اين احزاب و سازمان‌ها، نقشي مهم ايفا كردند.

همين تاكيتك و مكانيسم، كه در سال گذشته به شيوه‌هاي گوناگون به كار گرفته شد، نه فقط به هدف دلخواه نظام دست نيافت كه نتيجه معكوس داد و هر توبه‌نامه و مصاحبه تحميلي چون سندي معتبر از وجود شكنجه در زندان‌هاي جمهوري اسلامي تعبير شد و موجي از مخالفت و انتقاد برانگيخت.

مصاحبه‌ها و توبه‌نامه‌هاي تحميلي پيش از آغاز جنبش اعتراضي اخير نيز كارايي خود را در جامعه كل از دست داده و فقط براي توده‌هاي هوادار جمهوري اسلامي و نيروي‌هاي سپاه پاسداران و بسيج توليد مي‌شدند.

گزارش قربانيان از شكنجه‌هايي كه به اعتراف منجر مي‌شوند در خنثي كردن اين مكانيسم نقش مهمي ايفا كردند در نتيجه همين گزارش‌ها و در بستر ارتقاي فرهنگ سياسي جامعه بود كه افكار عمومي به جاي سلب اعتبار سياسي از قربانيان اين شيوه با آنان همدردي مي‌كند.

«افشاگري» عليه روشنفكران منتقد، فعالان سياسي مخالف و فعالان جامعه مدني، كه بر تركيبي از اطلاعات راست و دروغ از زندگي خصوصي قربانيان و اتهام‌هاي باورناكردني نادرست توليد مي‌شوند، در سركوب سال ۶۰ نقشي كارا و مؤثر داشتند.

اين شيوه در سال گذشته به افراط به كار گرفته شد و كار به جايي كشيد كه همسر برنده جايزه صلح نوبل را مجبور كردند تا عليه شريك زندگي خود در حد مضحكه «افشاگري» كند.

اما ناكارايي اين شيوه در سال گذشته در حدي بود كه برخي رسانه‌ها و شخصيت‌هاي جناح اصول‌گرا در مجلس و برخي كادرهاي اطلاعاتي نيز بدان اقرار كردند.

در سال ۱۳۶۰ امكاني براي پاسخ‌گويي به افشاگري‌ها نبود اما رسانه‌هاي پرمخاطب فارسي زبان خارج از كشور، شبكه اينترنت و ديگر امكاناتي كه انقلاب ارتباطات در اختيار ايرانيان داخل و خارج نهاده است، ارتقاي فرهنگي و تحولات ساختاري جامعه در سي سال اخير، نه فقط پاسخ‌گويي را ممكن كرده كه بر توده‌هاي هوادار نظام نيز اثر گذاشته است.

توقيف نشريات در سال ۶۰ منتقدان و مخالفان را از رسانه‌ها و حضور رسانه‌اي در جامعه محروم كرد.

در سال گذشته نيز بقاياي نشريات غيردولتي وابسته به رفرميست‌هاي مذهبي توقيف شدند، بسياري از سايت‌هاي اينترنتي فيلتر و پارازيت‌افكني بر برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني فارسي زبان خارج از كشور ادامه يافت اما تكنولوژي پيشرفته ارتباطات امكان بهره‌گيري از اين رسانه‌ها را براي فعالان سياسي منتقد و مخالف و مخاطبان ميليوني فراهم و توقيف رسانه‌ها را خنثي كرده است.

در سال ۶۰ امكانات انقلاب ارتباطات از جمله اينترنت در ايران وجود نداشت اما انقلاب ارتباطات از دهه پيش بر ايران نيز سايه افكند و سانسور را ناممكن كرد.

وادار كردن روشنفكران و فعالان سياسي به گريز از كشور كه به خنثي شدن و قطع ارتباط و حذف تأثير آنان بر جامعه مي‌انجاميد، از مطلوب‌ترين مكانيسم‌هاي سركوب در جمهوري اسلامي بود.

سال گذشته نيز موجي ديگر از فعالان سياسي و مدني و فرهنگي به اجبار به خارج از كشور مهاجرت كردند اما تبعيد، به يمن انقلاب ارتباطات، تحولات ساختاري جامعه ايراني در سي سال گذشته و سياسي شدن جامعه در سال گذشته ديگر به معناي حذف از جامعه، قطع ارتباط با جامعه و محروم شدن از تأثيرگذاري و تأثيرپذيري نيست.

تيع برنده‌اي كه به شمشيري زنگ زده بدل شد

جمهوري اسلامي هنوز از توانايي و اراده اعمال همه شيوه‌ها و مكانيسم‌هاي سركوب فيزيكي و فرهنگي ـ ايدئولوژيك برخوردار است اما تداوم جنبش اعتراضي و روند رو به ارتقاي طرح مباحث سياسي در جامعه از اين واقعيت خبر مي‌دهند كه اين شيوه‌ها و مكانيسم‌هايي چون بمباران تبليغاتي تأثير و كارايي گذشته خود را از دست داده‌اند.

عوامل و دلايل فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي و ساختاري اين تحول قابل بررسي است اما اين تحول، فراتر از دلايل و زمينه‌هاي پيدايي خود، تأثيرات و نتايج بسيار را به دنبال خواهد داشت چرا كه يافتن شيوه‌ها و مكانيسم‌هاي نو و مؤثر و كارا كاري آسان نيست و ادامه مكانيسم‌هاي ناكارا و خنثي شده نيز ثمري نداشته و گاه به نتيجه‌اي متضاد با هدف خود منجر مي‌شوند.

تاكيتك‌ها، مكانيسم‌ها و شيوه‌هاي سركوب فيزيكي و فرهنگي ـ ايدئولوژيك در حكومت‌هاي استبدادي، نامحدود نيستند و آن گاه كه كارايي خود را از دست داده و نتوانند هدف‌هاي تعريف شده خود را تحقق بخشند، توانايي مديريت بحران سياسي از نظام استبدادي سلب مي‌شود.

اتوريته، اقتدار و اعتبار معنوي آيت‌الله خميني در سال ۶۰ در اوج بود. آقاي خامنه‌اي كه از همان آغاز رهبري خود از اتوريته مذهبي و سياسي آيت‌الله خميني برخوردار نبود، براي حفظ ولايت فقيه به ناچار به شمشير و نهادهاي سركوب فيزيكي و ايدئولوژيك تكيه كرد.

اعبتار آقاي خامنه‌اي در سال گذشته به كمترين حد خود رسيد و تأثير و كارايي اصلي‌ترين تكيه‌گاه او نيز رو به افول نهاد.

شيوه‌هاي شناخته شده سركوب در سال ۶۰ براي آيت‌الله خميني تيغي برنده، كارا و مؤثر بود اما همين شيوه‌ها در سال ۸۹ به شمشيري زنگ زده بدل شده و دوام نظام مبتني بر ولايت فقيه و اقتدار جانشين او را با خطري جدي مواجه كرده است.

۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

اسرائيل: با كشتي‌هاي ايراني عازم غزه برخورد مي‌شود


وزيرخارجه اسرائيل تهديد كرد كه با كشتي‌هاي ايراني و لبناني عازم باريكه غزه، به عنوان كشتي‌هاي دشمن برخورد خواهد شد. به گفته رئيس هلال احمر، ايران تصميم گرفته است دو كشتي حامل كمك به غزه اعزام كند.
ساكنان غزه در انتظار كمك
ليبرمان وزيرخارجه اسرائيل، در يك پيام راديوئي اعلام كرد كه كشتي‌هاي ايراني و لبناني، متعلق به كشورهائي هستند كه دشمن اسرائيل محسوب مي‌شوند، بنابر اين، ورود آن‌ها به آب‌هاي اسرائيل، ديگر تنها يك عمل تحريك‌آميز نيست و با آن مقابله خواهد شد.
زنان لبناني در راه غزه
در حالي كه ايران اعلام كرده است يك كشتي حامل كمك‌هاي انساني و يك كشتي حامل مددكاران را به باريكه غزه اعزام خواهد كرد، به گزارش خبرگزاري آلمان، گروهي از زنان مسلمان و مسيحي لبنان نيز، خود را براي سفر به باريكه غزه آماده مي‌كنند. "ثمر الحج" يكي از سازمان‌دهندگان اين سفر گفته است:«هدف ما رساندن دارو به بيماران سرطاني است كه از محاصره غزه رنج مي‌برند.»
۳۰ زن مسلمان و مسيحي لبنان، قرار است هفته آينده با كشتي "مريم" روانه باريكه غزه شوند. به گزارش خبرگزاري آلمان، ۲۰ زن، از كشورهاي ديگر نيز قرار است به اين گروه بپيوندند.

به گفته "ايگال پالمور" سخنگوي وزارت خارجه اسرائيل، اين كشور نگراني خود را نسبت به حركت كشتي‌هاي ايراني و لبناني به آگاهي كشورهاي دوست خود رسانده است. ايگال پالمور گفته است:«كشتي‌ها از سرزمين‌هاي دشمن مي‌‌آيند و به همين دليل با آن‌ها به گونه ديگري برخورد خواهد شد. اما براي اعلام نحوه واكنش اسرائيل هنوز زود است.»
نارضائي سازمان ملل و گروه چهارجانبه
همزمان، "رابرت سري" فرستاده ويژه سازمان ملل متحد به خاورميانه، سياست اسرائيل در برابر باريكه غزه را شكست‌خورده دانست و اعلام كرد كه اين كشور نيازمند سياستي نو و مثبت است. پيش‌تر، شوراي امنيت سازمان ملل متحد خواستار تغيير سياست اسرائيل در برابر باريكه غزه و پايان دادن به محاصره اين منطقه شده بود.

گروه چهار جانبه خاورميانه مركب از اتحاديه اروپا، سازمان‌ملل، آمريكا و روسيه نيز يك تغيير بنيادي در سياست اسرائيل را ضروري دانسته است.

۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه

سالگرد شهیدان سبز را گرامی میداریم.


اعتقاد به ولی فقیه مطلقه= شرک و کفر

اطاعت و پیروی کردن از ولی فقیه مطلقه= اعمال مشرکان و کافران

نتیجه= استبداد و دیکتاتوری

راه حل= ایستادگی - شهامت- شهادت تا گرفتن حق انسانی

۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

بیست دختر و پسر که عازم شمال بودند بازداشت شدند


بیست دختر و پسر که در قالب یک تور گردشگری عازم شمال بودند به دلیل آنچه «فراهم آوردن زمینه فساد» عنوان شده، بازداشت شدند.

به گزارش شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از ایسنا، بهرام یونسی، دادستان شهرستان کلاله با اعلام این خبر افزود: «این افراد که به صورت غیر قانونی عازم شهر کلاله بودند به جرم زمینه‌سازی برای رابطه نامشروع، نگهداری مشروبات الکلی و جریحه‌دار کردن عفت عمومی بازداشت شدند.»



وی گفت که در پی «وصول گزارش‌های مردمی» مبنی بر مشاهده یک دستگاه مینی بوس شامل دختران و پسرانی که با «پوشش نامناسب» در انظار عمومی ظاهر شده بودند، ماموران با اخذ مجوز قضایی خودروی مذکور را متوقف و به بازرسی آن پرداختند.

یونسی افزود: «ماموران در حین بازرسی چند شیشه مشروبات الکلی کشف کردند و همچنین متوجه شدند دختران و پسرانی که در خودروی مینی بوس حضور داشتند هیچگونه رابطه فامیلی با هم نداشته و تنها از طریق اینترنت با هم آشنا شده بودند.»

به گفته‌ی آقای یونسی «این افراد پس از دو روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شده و پرونده آنها با قرار مجرمیت و کیفرخواست، به دادگاه عمومی- جزایی شهرستان کلاله جهت رسیدگی و صدور رای ارسال شده است.»



۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

دولت ایران در هفته سالگرد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران



منتقدان دولت ایران در هفته های خبرساز پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در اثبات آنچه "تقلب در انتخابات" می خواندند، به ذکر دلایل مختلفی پرداختند. بخشی از این دلایل، بر گزارش های ستادهای انتخاباتی رقبای محمود احمدی نژاد مبتنی بود.

منتقدان، از جمله "اخراج گسترده ناظران انتخاباتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی از سر صندوق های رای"، چاپ بیش از ۱۴ میلیون "برگه رای اضافی" (با شماره سریال) و انتشار "میلیون ها برگه رای اضافی" (بدون شماره سریال) پیش از انتخابات را مورد توجه قرار دادند، و پرسیدند که چرا با وجود این تعداد برگه رای اضافی، کمبود برگه های اخذ رای در روز انتخابات در سطح "هزاران صندوق" باعث توقف رای گیری در پیش از ظهر شد؟

آنان از سوی دیگر، فعالیت حدود ۱۴ هزار "صندوق سیار"، معادل یک سوم تعداد کل صندوق های رای را -که امکان نظارت بر آنها توسط رقبا ناچیز بود- شبهه دار دانستند؛ به ویژه آنکه میزان آرای محمود احمدی نژاد در این صندوق های سیار، به وضوح بالاتر از آرای وی در صندوق های ثابت بود.

این گروه از ایرادهای منتقدان دولت به انتخابات، بر شواهدی متکی بودند که توسط ستادهای انتخاباتی ارائه می شدند وزارت کشور و شورای نگهبان آنها را از اساس رد می کردند.

اما منتقدان دولت در کنار این گروه از شواهد، دلایل دیگری را هم برای اثبات تخلف در انتخابات مطرح کردندکه نه بر ادعاهای ستادهای انتخاباتی، که بر اطلاعات منتشر شده از سوی خود دولت و حامیان آن مبتنی بودند.



در عصر روز ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، وقتی میرحسین موسوی در محل ستاد انتخاباتی خود کنفرانس خبری تشکیل داد تا اعلام کند که با توجه به اطلاعات به دست آمده از مناطق مختلف کشور "برنده قطعی انتخابات" است، خیلی ها با او هم عقیده بودند.

شواهدی که بعدها به دست آمد، روشن ساخت که تعدادی از چهره های برجسته جناح اصولگرا هم، آقای احمدی نژاد را پیروز رای گیری ۲۲ خرداد نمی دانسته اند.

سایت رجا نیوز، از حامیان سرسخت دولت، در روز ۱۹ مرداد در خبری نوشت که علی لاریجانی، رئیس مجلس هشتم، از جمله کسانی بوده که عصر روز انتخابات در تماس تلفنی با میرحسین موسوی، پیروزی وی را در انتخابات تبریک گفته‌است. خبری که انتظار ناظران رسانه ای برای تکذیب آن توسط علی لاریجانی بی فایده بود.

علیرضا زاکانی، نماینده اصولگرای مجلس، فاش کرد که نظرسنجی‌های وزارت اطلاعات و وزارت کشور و نیز جمع‌بندی شورای عالی امنیت ملی پیش از انتخابات حاکی از آن بوده است که انتخابات به دور دوم کشیده می‌شوددر یک خبر مشابه دیگر، علیرضا زاکانی، نماینده اصولگرای مجلس، در سخنرانی خود در ۱ آذر۱۳۸۸ فاش کرد که نظرسنجی‌های وزارت اطلاعات و وزارت کشور و نیز جمع‌بندی شورای عالی امنیت ملی پیش از انتخابات حاکی از آن بوده است که انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود. این اظهارات نیز، از سوی سه دستگاه امنیتی فوق تکذیب نشد.

منتقدان دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران، با اشاره به شواهدی از این نوع، نتیجه گرفته اند که حتی چهره ها و نهادهای ارشد محافظه کار ایران هم، بر مبنای اطلاعات خود می دانسته اند که احمدی نژاد نمی تواند پیروز انتخابات ریاست جمهوری باشد.

اما هواداران دولت محمود احمدی نژاد، چنین شواهدی را نشانه نفوذ دشمنان دولت به نهادهای حکومتی و حتی وزارت اطلاعات دولت آقای احمدی نژاد دانسته اند.

نزدیکی واشنگتن و مسکو، واکنش عصبی رژیم تهران


رژیم تهران هفته‌های دشواری را در پیش دارد. فرار به جلو، کارساز نشد. پرونده جمهوری اسلامی سیاهتر از آن است که با ترفندهایی از قبیل «بیانیه» تهران سفید شود. واکنش سریع کشورهای غربی در برابر توافق سه جانبه مبنی بر غنی‌سازی اورانیوم مورد نیاز ایران در ترکیه، نشان از بی‌اعتمادی عمیق نسبت به قول و فعل رهبران رژیم فقاهتی داشت خاصه آن که روسیه نیز این بار در کنار آمریکا و اروپا قرار گرفته است.

موضعگیری روسیه، برای رژیم تهران ضربه‌ای گیج کننده بود به طوری که سخنگویان رژیم، و محمود احمدی‌نژاد پیشاپیش همه، عنان اختیار از دست دادند و «ادبیات» آنها نسبت به «همسایه عزیز» ناگهان از مغازلات عاشقانه به «ای بی‌ وفا، ای پرجفا» تبدیل شد.

پرزیدنت احمدی‌نژاد، در سفر کرمان طی سخنانی که سایت «فرارو» آن را با تیتر «پایان دلدادگی» انعکاس داده است زبان به گلایه گشود و گفت «توضیح دادن رفتار مدودف به ملت ایران برای ما خیلی مشکل است. مردم ایران نمی‌دانند که روسها با ما هستند یا بر علیه ما».

و بر این گفته افزود «مسؤولان روسیه نباید کاری کنند که ملت ایران آنها را در صف دشمنان تاریخی خود به حساب بیاورند. نباید ببینیم که همسایه ما در مواقع حساس در کنار کسانی است که سی سال است با تمام توان علیه ملت ایران دشمنی کردند. قبلاً به ما می‌گفتند غربی‌ها فشار می‌آورند، حرفی بزنید و کار مهمی صورت دهید. ما حرف مهمی زدیم و کار مهمی نیز انجام دادیم. دیگر بهانه‌ای وجود ندارد. نگویند که ما تحت فشاریم. ما هم تحت فشار هستیم. آیا می‌توانیم به صرف این که چون تحت فشاریم علیه ملت روسیه کار کنیم؟ نباید این باور در ملت ایران ایجاد شود که ظاهر قضیه دوستی و باطن چیز دیگری است».

در تفسیر این خبر، سایت فرارو می‌نویسد «اظهارات احمدی‌نژاد نشان از بی‌اعتمادی ایران از روسیه دارد. کشوری که به عنوان دومین متحد ایران، پس از چین، به حساب می‌آمد اما اکنون رئیس جمهور ایران درباره حسن نیت روسیه به شک افتاده است.

رئیس دولت دهم، پس از انتخابات همیشه از روسیه به عنوان یک شریک تجاری و یک دوست صمیمی استراتژیک یاد می‌کرد.

وی پس از انتخابات جنجال برانگیز 22 خرداد اولین سفر خارجی خود را به روسیه انجام داد و در 26 خرداد ماه سال گذشته برای شرکت در اجلاس شانگهای وارد شهر یکاترینبورگ در روسیه شد و در اجلاس سران کشورهای سازمان همکاری شانگهای به عنوان عضو ناظر شرکت کرد.

این مسأله به همراه حمایت همه‌جانبه روسیه از احمدی‌نژاد در مسائل داخلی باعث شد که معترضین انتخاباتی را به واکنش وادارد.

رهبران اصلاح‌طلب نیز از هر فرصتی برای انتقاد از گرایش دولت احمدی‌نژاد به روسیه استفاده می‌نمودند. آن‌ها در طی یک سال گذشته درباره صداقت سیاسی روس‌ها تشکیک کرده بودند.

انتقاد از روسیه در میان مقامات ایران امر بی‌سابقه‌ای نیست. پیش از این نیز سرلشگر فیروز آبادی به عنوان یک مقام ارشد نظامی از بدقولی روس‌ها در ارسال اس300 انتقاد کرده بود.

در شرایط حساس کنونی که به نظر می‌رسد روسیه دیگر اس 300 به ایران نمی‌دهد و هم‌چنین به قطعنامه تحریم ایران نیز رأی مثبت خواهد داد. احمدی‌نژاد به انتقاد از رویکرد این کشور پرداخته است و به بازی سیاستمداران این کشور خرده می‌گیرد.

روسیه در ماه‌های اخیر تغییراتی در رویکرد سیاست خارجی خود داده است. تغییراتی که به نزدیکی این کشور به آمریکا و غرب می‌انجامد. چندی پیش نیز سندی برملا شد که نشان از سیاست‌های جدید این کشور دارد.

بر اساس آن سند روسیه باید هر چه سریع‌تر نوسازی تکنولوژیک خود را انجام دهد و بدین منظور باید به غرب و آمریکا نزدیک‌تر از قبل شود. پوتین، نخست‌وزیر روسیه نیز اعلام نموده است که این کشور تا سال 2015 نباید کسری بودجه داشته باشد. انعقاد معاهدات مربوط به کاهش جنگ‌افزارهای هسته‌ای در راستای همین گسترش روابط با غرب ارزیابی می‌گردد.

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

خامنه ای با مخالفانش اتمام حجت کرد و آنها را «خیانتکار» نامید


14 خرداد- مراسمی که از مدتها پیش از سوی حکومت به مناسبت سالگرد درگذشت خمینی در 14 خرداد 1368 تدارک دیده شده بود سرانجام با خطبه نماز جمعه خامنه ای و سخنان احمدی نژاد پایان یافت. سخنرانی سید حسن خمینی، نوه آیت الله خمینی، با شعارهایی که از سوی طرفداران آیت الله خامنه ای داده می شد، ناتمام ماند. وی از مخاطبانی که منتظر شنیدن سخنان وی بودند عذرخواهی کرد و خامنه ای نیز پس از آنکه او نتوانست سخنرانی خود را ایراد کند، با وی دست داد و روبوسی کرد.

خامنه ای در سخنان خود با مخالفانش اتمام حجت کرد و آنها را عامل بیگانگان نامید. وی از جمله گفت: «نمی توان با کسانی که صریحا پرچم مخالفت با اسلام را بلند کردند در یک خط بود. نمی توان قبول کرد آمریکا و انگلیس و سیا و موساد و سلطنت طلبان و منافقین حول محوری جمع شوند و بعد آن افراد ادعا کنند که خط امامی هستند. نمی شود با هر کس و ناکس ائتلاف کرد.» او با اشاره غیرمستقیم به مواضع کروبی و موسوی گفت: «باید ببینیم دشمنان دیروز امام در برابر ما چه موضعی می گیرند اگر دیدیم مواضع ما طوری است که صهیونیست غاصب و مزدوران قدرتت های گوناگون و مخالفین و معاندین امام و اسلام و انقلاب از ما تجلیل و احترام می کنند، بایستی در مواضع خود شک کنیم و بدانیم که راه درست و مستقیم را نمی رویم. امام می فرمود اگر از ما تعریف کردند بدانیم که خیانتکاریم.»

خامنه ای سپس با اشاره به رویدادهای ماه های گذشته افزود: «کسانی که درست خط مقابل امام حرکت می کنند در مساله قدس و در روز قدس آنطور موضعگیری کردند، در روز عاشورا آن فضاحت را به بار آوردند و بعد ما در مقابل، با کسانی که با اساس مبنای امام صریحا مخالف هستند اظهار همراهی کنیم و خود را در کنار آنها قرار دهیم و تعریف کنیم و یا در مقابل آنها سکوت کنیم و در عین حال بگوییم دنباله رو امام هستیم.»

خامنه ای هم چنین با انکار خدمت موسوی و کروبی به نظام جمهوری اسلامی تصریح کرد: «گذشته اشخاص مورد توجه نیست. گذشته برای وقتی است که حال فعلی معلوم نیست اما اگر حال فعلی اشخاص در نقطه مقابل گذشته بود، آن گذشته کارآیی ندارد». وی سپس به مقایسه خود با امام علی و مخالفانش با طلحه و زبیر اشاره کرد و گفت: برخی با هواپیمای امام و با همراهی امام از پاریس به ایران آمدند اما در زمان امام به خاطر خیانت اعدام شدند؛ بعضی از دورانی که امام در نجف بود با ایشان ارتباط داشتند و در ابتدای انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند اما بعد رفتار و موضع‌گیری آنها موجب شد که امام آنان را طرد کرد.» او تأکید کرد: «میزان وضعیت کنونی افراد است و اگر خدای نکرده نفس اماره و شیطان راه را در مقابل من منحرف کرد، قضاوت چیز دیگری خواهد بود؛ مبنای اسلامی چنین رفتاری است و امام نیز چنین عمل کرد. »

به نظر می رسد خامنه ای با این سخنرانی و طرد کسانی که «وضعیت فعلی» آنها در خط امام و او نیست و مثال آوردن از کسانی که همراه امام بودند ولی بعد حتی اعدام شدند، چراغ سبز برای برخورد با آقایان موسوی و کروبی داده و قصد داشته ذهن طرفداران خودش و آنها را برای این برخورد آماده سازد. در عین حال خامنه ای با این سخنان نشان داد به هیچ وجه قصد مصالحه و کوتاه آمدن در برابر خواست های برحق جامعه را ندارد.