۱۳۹۳ خرداد ۸, پنجشنبه

خودروها را از احمدی نژاد نگیرید!

 گوش کنید! صدای آژیر می آید. شاید کاروان خودروهای احمدی نژاد به حرکت درآمده است... .

  از این خبر که محمود احمدی نژاد و همکاران او از بازپس دادن ده ها دستگاه خودرو متعلق به نهاد ریاست جمهوری یا دستگاه های زیر مجموعه آن خودداری کرده اند بار دیگر این نتیجه حاصل می شود که برای تصدی مسؤولیت های کلان به مناعت و استغنایی نیاز است که از تظاهرات عادی و صوری، ضروری تر است.

مشکل احمدی نژاد و یاران او در اصرار بر نگاه داشتن پاره ای امکانات دولتی که ابتدا با اقامت در ساختمان لادن خیابان شیخ بهایی خود را نشان داد و اکنون با پس ندادن خودروهای دولتی جلوه کرده ، در این است که اینان در جامعه جایگاهی نداشتند تا به همان موقعیت بازگردند و بدون امکانات دولتی و پولی که به دست آورده اند احساس خوبی ندارند!



یک روحانی به درس و بحث و حوزه بازمی گردد، مانند آیت الله موسوی اردبیلی، صانعی، محمد یزدی و دیگران. یک استاد دانشگاه به درس و تدریس و محیط دانشگاهی مثل محمد علی نجفی پس از وزارت آموزش و پرورش و دیگرانی که بعد از دولت اصلاحات ،کار قبلی را از سر گرفتند یا ادامه دادند.یک پزشک به مطب خود باز می گردد. مانند دکتر وحید دستگردی یا دکتر فاضل. یا شخص به چنان جایگاهی دست یافته که مجال بازگشت به مرتبه قبلی نیست و در جامعه حیطه جدیدی برای او تعریف می شود مانند سید محمد خاتمی.

محمود احمدی نژاد اما هیچ یک از اینها نبود. نه استاد قابلی بود که دوباره درس را در دانشگاه علم و صنعت از سر گیرد و تازه همه حساس می شوند ببینند چه در چنته دارد؟

این که تدابیر امنیتی و حفاظتی مانع از بازگشت به محیط دانشگاه است نیز پذیرفته نیست. چرا که دکتر حداد عادل در زمان ریاست مجلس نیز تدریس کانت در دانشکده ادبیات را فرو نگذاشت. یا شهردار قالیباف، خلبانی و تدریس جغرافیای سیاسی را ترک نکرده است.

احمدی نژاد اما بنیه علمی نداشت منتها قبل تر دانش او محک نمی خورد اما چنانچه می خواست برگردد ارزیابی می شد. جالب این که زود مشخص شد منظور او از بازگشت به دانشگاه، همان دانشگاهی نبود که به آن می بالید و به واسطه آن خود را دانشگاهی می خواند که دانشگاهی بر روی کاغذ بود که با استفاده یا سوء استفاده از جایگاه ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی و بدون طی سلسله مراتب و مراحل برای خود مجوز گرفته بود و اکنون البته در محاق است.

یک استاد دانشگاه پس از مسوولیت دولتی تدریس را از سر می گیرد و روحانی نیز  تبلیغ را. تاجر به کسب و کارخود باز می گردد و نظامی هم به محل خدمت. احمدی نژاد اما نمی دانست به کجا بازگردد. به شرکت آتی ساز که کار دولتی را در آن شروع کرده بود؟ به دانشگاه علم وصنعت که با حمایت حمید بهبهانی جایی در آن پیدا کرده بود اما اکنون کار در آن مستلزم اطلاعاتی است که اگر هم می داشت طی 8 سال به روز نشده است؟ به جمعیت ایثارگران و جامعه اسلامی مهندسین که عضو شورای مرکزی آنها بود اما عملا کنار گذاشته شد؟ به کجا باید برمی گشت؟

اصول گرایان البته با پایان یک دولت از این نهاد به آن نهاد می روند. هیچ جا نباشد صدا و سیما هست. علی کردان در خاطرات خود گفته بود پس از دوم خرداد 76 نزدیک به چهار هزار نفر از نیروهای همسو را به این سازمان آورد و جایی مشغول کرد. احمدی نژاد اما از این دایره هم بیرون زده بود.

اما مگر آیا همه باید سمت و منصب داشته باشند و آیا احمدی نژاد نمی تواند در گوشه ای از این سرزمین زندگی کند مثل همه مردم دیگر؟ مگر در روز آخر و در گزارش تلویزیونی 11 مرداد 1392 نگفت: «حاضر است جوی خیابان ها را تمیز کند» ؟ چرا حالا به کمتر از دانشگاه خصوصی و اتومبیل تشریفاتی و منطقه ولنجک در گران ترین نقطه تهران رضایت نمی دهد؟



مشکل اما در او نیست. مشکل متوجه اصول گرایانی است که او را دچار این احساس کاذب کرده اند تا نتواند خودش باشد. این وضعیت را بازیگران سریال های تاریخی هم پیدا می کنند. چندان که خروج آنان از آن نقش سال ها زمان می برد.

می گویند آنتونی کویین هم با همه حرفه ای گری در نقش حمزه عموی پیامبر گرامی ما فرو رفته بود و آن هیات و هیبت را دوست می داشت و تا مدتی ظاهر خود را تغییر نمی داد. در ایران یادمان هست که داریوش ارجمند با نقش مالک اشتر زندگی می کرد و چهره ظاهری او تغییر کرده بود. یا فریبرزعرب نیا که پس از 5 سال بازی در نقش مختار تقفی روحیه دیگری پیدا کرده بود که در قالب عصیان در مقابل کارگردان فیلم «چ» خود را نشان داد.
احمدی نژاد به بازیگری می ماند که هر چه به او می گویند دوربین ها خاموش شده و از حس بیرون بیا، نمی آید! او عنوان «رییس جمهور سابق» را نیز یک منصب می داند.

رفتار او در پس ندادن خودروهای دولتی را می توان با کاری که مهندس بازرگان در روز 14 آبان   1358ودر فردای استعفا از نخست وزیری انجام داد مقایسه کنیم. به دفتر نخست وزیری رفت و  وسایل شخصی را برداشت و چکی را تحویل حسابداری داد. از او پرسیدند: بابت چه ؟ پاسخ داد: بابت ناهارهای غیر مرتبط با کار نخست وزیری. چون در ایام نخست وزیری با برخی از دوستان سابق در دفتر نخست وزیر ناهار خورده بود در حالی که جلسه کاری و اداری نبوده و به روابط شخصی مربوط بوده است. این یک ادعا نیست. در اسناد نخست وزیری ثبت شده و شاهدان متعدد دارد. امروز اما باید آدم بفرستند و بگویند: آقاجان! ماشین ها را پس بده!

روزی که دکتر ایرج فاضل وزیر بهداشت دولت سازندگی را مجلس وقت استیضاح کرد و مجلس به استیضاح او رای مثبت داد و در نتیجه از وزارت افتاد صمیمانه تشکر کرد. او گفت: من به امر آقای هاشمی آمده بودم و در این مدت از کار جراحی و لذت و درآمد آن نیز محروم شده بودم و فرصت کمتری برای کار علمی و عملی داشتم . شما به من لطف و خدمت کردید. او مجامله نمی کرد. مثال ملموس و امروز آن وزیر کنونی بهداشت است که اگر همه وقت خود را صرف تخصص خود کند درآمد و آسایش بیشتری دارد.

کسی را باید به منصبی گماشت که به آن وابسته نباشد و بدون آن نیز اعتبار و اشتهار داشته باشد. راز پاره ای فساد های مالی هم در این است که شخص پس از دوران صاحب منصبی نمی تواند به جای قبلی بازگردد چون جای ویژه ای نبوده و تخصص و مهارت و نفوذی هم ندارد. بنا براین درصدد جمع آوری ثروت و سرمایه برمی آید تا بتواند با این پول، نداشته های دیگر خود را جبران کند.

اگر دل احمدی نژاد به این اتومبیل ها خوش است و با آنها سرگرم می شود و احساس می کند شخصیتی به دست می آورد بگذارید باشد. اگر دوست دارد چند خودرو دنبال او راه بیفتند و آژیر بکشند بگذارید راه بیفتند.

او نه خاتمی است که پس از ریاست جمهوری و برای اختصاص دفتر کار، بیت امام برایش آغوش بگشاید و نه ناطق نوری که حوزه  علمیه ای در لواسانات به راه اندازد. نه بازرگان است که پول ناهار با دوستان خود را به خزانه بازگرداند و نه  قالیباف که خلبانی را رها نکند.

نمی خواهم بگویم که او هیچ کس نیست. او البته محمود احمدی نژاد است. کسی که 700 میلیارد دلار ثروت ملت ایران را در اختیار داشت. اگر هم کوچک نبود اما می خواست همه ما را کوچک کند و دنیا برای او در همان 10 نفر حواریون او خلاصه می شد. پس اگر با قطاری از اتومبیل های دولتی به بزرگی می رسد بگذار برسد. هر چه باشد بخشی از تاریخ ما و عمر ما با آرزوهای برآورده شده و نشده او گره خورده است.

 گوش کنید! صدای آژیر می آید. شاید کاروان خودروهای احمدی نژاد به حرکت درآمده است... .

۱۳۹۲ آبان ۵, یکشنبه

از صفحه ی فیس بوک علیرضا رضایی... راست و دروغش پای خودش!

یکی از شوخی‌های رایجی که امام با ما می‌کردند این بود که دستمان را گاز می‌گرفتند بعد می‌گفتند ببین ببین برات ساعت درست کردم . یک‌بار پرسیدیم اگر یک‌روز شما نباشید ما دیگر کسی را نداریم که روی دست‌مان ساعت درست بکند . امام فرمودند چرا نداریم ؟ همین جناب آقای خامنه‌ای .




(خاطره مشترک نعیمه اشراقی و اکبر هاشمی رفسنجانی)

۱۳۹۱ فروردین ۱۳, یکشنبه

اعلام پناهندگی امین حیایی به دولت انگلیس

به گزارش بی بی سی امین حیایی رسما اعلام پناهندگی خود را به دولت انگلیس اعلام کرد ..

وی در گفتگویی اختصاصی با خبرنگار بی بی سی گفت که من به علت نداشتن آزادی اجتماعی و نداشتن امنیت کاری مجبور به ترک ایران شدم

و تقاضای پناهندگی خود را رسما به دولت انگلیس اعلام کرده ام .

... شایان ذکر است وی از تمام مردم ایران طلب بخشش کرده و اعلام کرد به زور و تهدید مجبور به بازی در فیلم قلاده های طلا شده است .و هیچگاه قصد بی حرمتی به جنبش سبز ملت ایران را نداشته است ..

امین حیایی راجع به سوالی که در مورد محمدرضا شریفی نیا از وی شد، فقط سکوت کرده و گفته است در جایگاه قضاوت نیستم ... با اینکه فیلم قلاده های طلا هم اکنون بر روی اکران هست، بازتاب این خبر میتواند اثر منفی در فروش فیلم داشته باشد ...

۱۳۹۱ فروردین ۱۱, جمعه

مچ گیری جنتي از انشتين

روزي جنتي به انشتين فرمود:

يا انشتين!

انشتين رويش را برگرداند و گفت: با من هستيد، يا ضامن دايناسور؟

جنتي فرمود اول صدايم را شنيدي يا مرا بديدي؟

انشتين گفت: اول صدايتان را شنيدم.

... جنتي فرمود: پس چرا حرف مفت ميزني كه سرعت نور از سرعت صوت بيشتر است؟

و بدين ترتيب انشتين از تئوري خود پشيمان شده، جامه دريد و شيون زنان و نعره كنان به اسلام روي آورد.

۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه

ثریا قاسمی هنرمند محبوب و مردمی درگذشت.

ثریا قاسمی هنرمند محبوب و مردمی صبح امروز در منزل خود در اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.ثریا قاسمی سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. اوایل دهه ۱۳۴۰ با گویندگی رادیو کار حرفه ای خود را شروع کرد و سپس به تئاتر رو آورد. ....


در همان سال ها به دوبله هم پرداخت و در سریال پرهوادار «بالاتر از خطر» صحبت کرد. در نمایش هایی مثل «آنتیگون» و «از پشت شیشه ها» (رکن الدین خسروی) و «آندورا» (حمید سمندریان) روی صحنه رفت. گذشته از فیلم کوتاه «تلفن» با ایفای یکی از نقش های اصلی «آرامش در حضور دیگران» عرصه جدی سینما را آزموده و آنقدر قدرتمند ظاهر شد که پس از گذشت این همه سال ـ همچون عزت الله انتظامی ـ با اولین فیلم بلندش به یاد آورده می شود.



روحش شاد و یادش گرامی

۱۳۹۱ فروردین ۶, یکشنبه

فرق ما با تو چیست؟

براي نمايش به نماز جمعه نرفته واقعا عبادت ميكند و يقينا در پيشاني اش جاي مهر هم نيست


ما هر وقت عزیزمان مریض شد یاد خدا افتادیم


وقتی مشکل داشتیم

ولی تو...

۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت نوروز ۱۳۹۱ اول فروردین ماه ۱۳۹۱ فرا رسیدن نوروز و تحویل سال نو، بر شما هم میهنانم در سراسر جهان، و بر مردم همه کشورهایی که نوروز را گرامی می دارند، شاد و فرخنده باد. نوروز جشن باستانی هزاران ساله ایرانیان، زبان مهر و دوستی است. نوروز پیروزی نور بر ظلمت است. نوروز فصل شادی و آشتی و ...نماد زیبایی و تازگی است. نوروز، بر شما زنان و مردان، مادربزرگ ها و پدربزرگ ها، مادرها و پدرها و به ویژه بر شما جوانان، نوجوانان و کودکان آینده ساز سرزمینمان، که با وجود تمامی کم و کاست ها، با خلاقیت های چشمگیرخود، در زمینه های علمی و هنری، نام ایران و ایرانی را در جهان پرآوازه و سربلند کرده اید، هزاران بار، خجسته باد. در آستانه بهار، به تمامی زندانیان سیاسی - عقیدتی و خانواده هایشان، مادران و پدران داغدیده درود می فرستم و یاد جان باختگان راه آزادی سرزمینمان را گرامی می دارم. همچنین برای تمام کسانی که در این ایام، در بستر بیماری بسر می برند، بهبودی و سلامتی آرزو می کنم امید است که سال پیش رو، سالی سرشار از شادی، برکت، سلامتی، مهر و دوستی و پیروزی برای همه ایرانیان در سراسر جهان باشد. هم میهنانم، امسال را با اتحاد و آشتی برای رسیدن به آزادی و بازگشت به هویت اصیل ایرانی آغاز کنیم. سرنوشت و تاريخ ایرانمان تنها با خواست و تلاش ما تغییر خواهد كرد. مردم ایران شایسته یک زندگی همراه با رفاه، آرامش، صلح و دوستی هستند. در سایه ایرانی آزاد و قانونمند، اقتصاد کشور شکوفا شده، فرصت های برابر برای همه شهروندان ایجاد می شود و در چنین فضایی، استعدادهای درخشان و نخبگان ایران، برای پیشرفت و سرافرازی میهنمان تلاش خواهند نمود. به خود و به فرهنگ کهن ایرانمان باور داشته باشیم که طلوع آزادی نزدیک است. هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز خداوند نگهدار ایران باد

 رضا پهلوی


.